- باردار گردیدن (مُ شاحْ حَ)
حامله شدن. رجوع به باردار شدن شود: علق، علاقه، علق، علوق، تلقّی، عقوق، عقق، باردار گردیدن زن. (منتهی الارب). رجوع به باردار گشتن و باردار شدن شود: فرعون بر تخت و در خواب بود، هر دو خلوت کردند زن باردار گردید. (قصص الانبیاء ص 90)
